
بروزرسانی اسفند ۲۵, ۱۴۰۱
فهرست مطالب
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis یا TA)، که اغلب به عنوان چارت یا نمودار از آن یاد میشود، نوعی تحلیل است که هدف آن پیشبینی رفتار بازار آتی بر اساس قیمت های قبلی و دادههای گذشته است. رویکرد TA به طور گسترده برای سهام و سایر دارایی ها در بازارهای مالی استفاده می شود و بسیاری از معامله گران از آن برای شناسایی روندها و فرصت های معاملاتی مطلوب استفاده می کنند.، اما همچنین جزء جدایی ناپذیر تجارت رمزارز در بازار ارزهای دیجیتال است.
شکل ابتدایی تحلیل تکنیکال در قرن هفدهم و هجدهم به ترتیب در آمستردام و ژاپن ظاهر شد، و شکل مدرن آن به کار چارلز داو بازمی گردد. داو، روزنامهنگار مالی و بنیانگذار وال استریت ژورنال، از اولین کسانی بود که مشاهده کرد که داراییها و بازارهای فردی اغلب در روندهایی حرکت میکنند که میتوان آنها را تقسیمبندی و بررسی کرد. کار او بعداً باعث تولد نظریه داو شد که پیشرفت های بیشتری در تحلیل تکنیکال را به همراه داشت. در مراحل اولیه، رویکرد ابتدایی تحلیل تکنیکال مبتنی بر برگه های دست ساز و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و محاسبات مدرن، TA فراگیر شد و اکنون ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه گذاران و معامله گران است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار می کند؟
همانطور که گفته شد، TA اساساً مطالعه قیمت فعلی و قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیست و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شود. تجزیه و تحلیل تکنیکال نیروهای بازار عرضه و تقاضا است که نشان دهنده سمت و سوی کلی در روند بازار است. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی بازتابی از نیروهای فروش و خرید است و این نیروها ارتباط تنگاتنگی با جهت عملکرد معاملهگران و سرمایهگذاران دارند.
شایان ذکر است، تحلیل تکنیکال در بازارهایی با شرایط عادی که با حجم و نقدینگی بالا فعالیت می کنند، قابل اعتمادتراست. بازارهای با حجم بالا، کمتر در معرض نوسانات قیمت و تأثیرات خارجی هستند که می توانند سیگنال های نادرست ایجاد کرده و تحلیل را بی فایده کنند. به منظور بررسی قیمت ها و در نهایت یافتن فرصت های مطلوب، معامله گران از انواع ابزارهای نموداری به نام اندیکاتورها استفاده می کنند. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کنند تا روندهای موجود را شناسایی کرده و اطلاعات روشنگرانه ای را در مورد روندهایی که ممکن است در آینده ظاهر شوند ارائه دهند. از آنجایی که اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال خطا دارند، برخی از معامله گران از چند اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطر استفاده می کنند.
اندیکاتورهای متداول در تحلیل تکنیکال
به طور معمول، معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، از شاخصها و معیارهای مختلف برای تعیین روند بازار، بر اساس نمودارها و داده های تاریخی قیمت، استفاده میکنند. در ادامه به معرفی برخی از مهمترین اندیکاتورها پرداخته می شود.
میانگین متحرک ساده simple moving averages (SMA)
میانگین متحرک ساده یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها است که دادههای قیمت را با ایجاد یک میانگین قیمت دائما به روز میکند. میانگین در یک دوره زمانی خاص، مانند ۱۰ روز، ۲۰ دقیقه، ۳۰ هفته یا هر دوره زمانی که معامله گر انتخاب می کند، گرفته می شود. این اندیکاتور با فیلتر کردن “نویز” نوسانات تصادفی کوتاه مدت قیمت، روندهای قیمت را هموار می کند. هنگامی که قیمت دارایی ها از میانگین متحرک خود عبور می کند، ممکن است یک سیگنال برای تحلیلگران ایجاد شود.
میانگین متحرک نمایی یا Exponential Moving Average (EMA)
میانگین متحرک نمایی نوعی میانگین متحرک است که وزن و اهمیت بیشتری را بر روی جدیدترین نقاط داده قرار می دهد در حالی که SMA وزنهای مساوی را به همه مقادیر اختصاص میدهد. میانگین متحرک نمایی به عنوان میانگین متحرک وزن دار نمایی نیز نامیده می شود. معامله گران اغلب از چندین طول متحرک EMA مختلف مانند میانگین متحرک ۱۰ روزه، ۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه استفاده می کنند. محاسبه EMA به یک مشاهده بیشتر از SMA نیاز دارد. فرض کنید که می خواهید از ۲۰ روز به عنوان تعداد مشاهدات برای EMA استفاده کنید. سپس برای دریافت SMA باید تا روز بیستم صبر کنید. در روز بیست و یکم، می توانید از SMA روز قبل به عنوان اولین EMA دیروز استفاده کنید.
اندیکاتور قدرت نسبی relative strength index (RSI)
اندیکاتور قدرت نسبی، یک شاخص حرکتی است که شرایط خرید یا فروش بیش از حد را با اندازهگیری میزان تغییرات اخیر قیمت برای داراییهای مختلف ارزیابی میکند. برخلاف میانگینهای متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکنند، RSIها فرمولهای ریاضی را برای دادههای قیمتگذاری اعمال میکنند و سپس خوانشهایی را تولید میکنند که در محدودههای از پیش تعریفشده قرار میگیرند. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است. RSI یک شاخص مومنتوم است که به سرعت تغییرات اخیر قیمت را نگاه می کند تا مشخص کند آیا سهام برای صعود یا فروش آماده است.
اندیکاتور Bollinger Bands (BB)
این اندیکاتور از دو نوار جانبی تشکیل شده است که در اطراف یک خط میانگین متحرک جریان دارند. برای شناسایی شرایط بازار بالقوه اشباع خرید و فروش بیش از حد و همچنین برای اندازه گیری نوسانات بازار استفاده می شود. بسیاری از معامله گران بر این باورند که هر چه قیمت ها به باند بالا نزدیکتر شود، بازار بیش از حد خرید می شود و هر چه قیمت ها به باند پایین نزدیکتر شود، فروش بیش از حد بازار افزایش می یابد.
علاوه بر ابزارهای ساده تر و ساده تر TA، شاخص هایی وجود دارند که برای تولید داده ها به شاخص های دیگر تکیه می کنند. مثال محبوب دیگر شاخص واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) است. MACD با کم کردن دو EMA برای ایجاد خط اصلی (خط MACD) تولید می شود. سپس از خط اول برای تولید EMA دیگر استفاده می شود که در نتیجه خط دوم (معروف به خط سیگنال) ایجاد می شود. علاوه بر این، هیستوگرام MACD نیز وجود دارد که بر اساس تفاوت بین آن دو خط محاسبه می شود.
سیگنال های معاملاتی
در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند، می توان از آن ها برای پیش بینی سیگنال های خرید یا فروش نیز استفاده کرد. این سیگنال ها ممکن است زمانی ایجاد شوند که رویدادهای خاصی در نمودار یک اندیکاتور رخ دهد. به عنوان مثال، زمانی که RSI عدد ۷۰ یا بیشتر را تولید می کند، می تواند نشان دهد که بازار در شرایط خرید بیش از حد وجود دارد. همین منطق زمانی اعمال میشود که RSI به ۳۰ یا کمتر کاهش مییابد، که عموماً به عنوان سیگنالی برای شرایط بازار فروش بیش از حد تلقی میشود. همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنال های معاملاتی ارائه شده توسط تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و مقدار قابل توجهی نویز به همراه دارند. این امر به ویژه در بازارهای ارزهای دیجیتال به دلیل، نوسانات بیشتر، می تواند نگران کننده باشد.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکال
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای بازار در لحظه همه عوامل بنیادی مرتبط با یک دارایی خاص را منعکس میکنند. اما برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتاً بر دادههای قیمت و حجم تاریخی (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادی یک استراتژی تحقیقاتی گستردهتری را دنبال میکند که تاکید بیشتری بر عوامل کیفی دارد. یکی از مزایای قابل توجه تحلیل تکنیکال این واقعیت است که بر داده های کمی متکی است. به این ترتیب، چارچوبی برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم میکند و برخی از حدسها را که با رویکرد کیفیتر تحلیل بنیادی همراه است، حذف میکند. بنابراین، ممکن است در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتاً به عنوان یک ابزار پیشبینی برای عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادی در نظر میگیرد که عملکرد آتی یک دارایی به چیزهای بیشتری از دادههای تاریخی وابسته است. اساساً، تحلیل بنیادی روشی است که برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت، کسبوکار یا دارایی بر اساس طیف وسیعی از شرایط خرد و کلان، مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار، نرخهای رشد و سلامت صنعت استفاده میشود و روشی است برای تعیین اینکه آیا یک دارایی با توجه به زمینه و پتانسیل آن بیش از حد ارزشگذاری شده است یا خیر. درحالی که تحلیل تکنیکال بیشتر توسط معاملهگران کوتاهمدت استفاده میشود، تحلیل بنیادی معمولاً توسط مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلندمدت ترجیح داده میشود.
انتقادات
اگرچه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در انواع بازارها مورد استفاده قرار می گیرد، از نظر بسیاری از متخصصان، به عنوان یک روش بحث برانگیز و غیرقابل اعتماد به نظر می رسد و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی” یاد می شود. چنین اصطلاحی برای توصیف رویدادهایی استفاده میشود که فقط به این دلیل اتفاق میافتند که تعداد زیادی از مردم تصور میکردند اتفاق میافتند. منتقدان بر این باورند که در بازارهای مالی، فقط درصورتی که تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از اندیکاتورها مانند خطوط حمایت یا مقاومت تکیه کنند، شانس کارایی این اندیکاتورها افزایش مییابد. از سوی دیگر، بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر روش خاصی برای تجزیه و تحلیل نمودارها دارد وممکن است از بسیاری از شاخص های موجود استفاده کند. این بدان معناست که استفاده از یک استراتژی خاص برای تعداد زیادی از معامله گران عملا غیرممکن است.
مهین پرداخت با تفکری نوین برای ارائه انواع خدمات ارزی در خدمت شما است.